دقيق يادم نيست آخرين بار

كي خود را پيدا كردم...!

اما خوب يادم هسـت....

هر گاه گم شدم

دستم در دست تـــو نبود
برچسب ها : خدا
مى گويد دوستت دارم، از كجا بدانم كه راست ميگه ؟

شخصى از امام صادق (ع) پرسيد:
 گاهى به من گفته مى شود: دوستت دارم.
 از كجا بدانم كه راست مى گويد و دوستم دارد؟
حضرت فرمودند: قلب خودت را بيازماى
پس اگر تو او را دوست دارى، بدان كه او نيز تو را دوست دارد.

حضرت علي (ع) فرمود:
سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا
دوستى و محبّت را از دلها بپرسيد كه دلها گواهانى هستند كه رشوه نمي پذيرند


Ask your hearts about their amities, for they are witnesses that take no bribes

ميزان الحكمه


برچسب ها : خدا-حرف دل-دوست داشتن
                            «نيكوست دعا بر دگران باز بخوانيم 
                             شايد كه زماني رسد و باز نباشيم»
برچسب ها : دعا-مردن
آمد آن ماهي كه اسمش رمضان است 
 ابليس هم از آمدن وي نگران است

گفتم به دلم: پاك شو و توبه بســي كن 
هــر چند گناه تو به حد فوران است! 
:D
برچسب ها : طنز-روزه
الـــــــــوخـــــــداجونـــــــــم؟
مگــــــــه دنيارو نيافريــــــدي تابنده هاتو امتحــــــان كنــــــــي؟؟؟

نـــــيـــــــگاكــن خـــــــــيــــليا اينـــــــــجا
دارن تــــــقـلب ميــــــــــكــــــنن...
بعضيـــــــــا خيــــــــلـــــــي راحت دل ميشـــــــكونــــــن...
بـــــه گـــــــريـــــه كردن هـــــــــم مــــيــخنــــــــــدن...
يـــــــه عـــــــده
خيـــــــــــلـــــــــي راحت دروغ ميــــــــــــگن...
بعــــــــــضيا خـــــــــواب بــــــــــقيـــــه روميگيــــــــرن
ولـــــــــي خودشون راحــــــــت ميــــــــخوابن...
بعضــــــــيا باحرفاشـــــــــون اشك آدمـــــــها رو درمـــــــــيارن...
خــــــــــــــداجونم
چــــــــــــرا هيچـــــــــــي بهــــــــــشــــــــون
نمـــــــــيــــــگي؟؟؟ 
برچسب ها : خدا-امتحان-دروغ
نقـــــاش شــدن 
هـنـــــــــر مي خواهـــــد ...
خنديــــــــــــدن 
لبخنـــــــــــــد زدن 
به وجــد آوردن انســـان 
شــــــوق مي خواهـــــد ...
نوشتـــــــــــــن 
ذوق مي خواهـــــــــــــــد ...
امـــا … 
نقــــــاشـي لحظـــه هاي يكــي شـدن 
لبخنــــد شيريـــن لــــب هـاي يكــي شـدن 
مخــــاطـب خــــاص نوشتـــــه هـاي يكــي شـدن 
ضميـــر منفصـــل " تـــــو" فعـــــــــــــل هاي ماضــي و مضــــارع يكــي شـدن 
پيچـــك احســاس 
ديـــوار دلــي را لمـــــــس كـردن 
كيـــش شيطنــــت هـاي يكــي شـدن 
مــــات نگــاه آهـــــــوي چشمــان يكــي شـدن 
ماهتــــاب شبانــــــــــــــــــــه هاي يكــي شـدن 
يــاس احســـاس يكـي را بــــوييـدن 
ليـــــــــاقـت مي خواهـــد 
آري … لياقت مي خواهد
برچسب ها : زندگی-مخاطب خاص
 خدا ما را از ديدار امام زمان محروم كرد...

ولي بعضي از ما ....


از اين تحريم به اندازه تحريم آمريكا صدايمان در نيامد و ناله نزديم....
برچسب ها : تحریم-امریکا-امام زمان
كدامين چشمه سمي شد؟!

كه آب از آب ميترسد و حتي ذهن ماهيگير از قلاب ميترسد...
گرفته دامن شب را سكوتي آنچنان مبهم 
كه از اشك از چشم و چشم از پلك . پلك از خواب ميترسد....
برچسب ها : چشمه-زمانه-ذهن
وقتي قهرمان جهان شدم


آنگاه فهميدم كه بايد بيشتر خم شوم


تا مدال قهرماني را به گردنم بياويزند...



برچسب ها : پهلوان-قهرمان-مدل-تختی
ياران شتـــاب كنيد...


گويند قافله اي در راه است ، كه گنهكاران را در آن راهي نيست...


آري


گنهكاران را در آن راهي نيست، اما پشيـــمانان را مي پذيرند....



برچسب ها : شهید-سید مرتضی آوینی
آن‌چنان زي كه بميري، برهي
نه چنان زي كه بميري، برهند...

برچسب ها : مردن
آدمها سه دسته اند:

- عينك!

- ملحفه!

- فرش!



وقتي يك لكه ي چايي بنشيند روي عينكت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال كاغذي" پاك مي كني!

وقتي همان لكه بنشيند روي ملحفه، مي گذاري "سر ماه" كه لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ" (زمان قديم!) مي شويي!



وقتي همان لكه بنشيند روي فرش، مي گذاري "سر سال" ، با "دسته بيل" به جانش مي افتي!!!

خدا ( و به تعميم آن: ولي خدا) هم با بنده هاي مومن اش مثل عينك رفتار مي كند. بنده هاي پاك و زلالي كه جايشان روي چشم است، تا خطا كردند، بلافاصله حالشان را مي گيرد (والبته دردنيا و خفيف) .. ديگران را به موقعش تنبيه مي كند آن هم با چنگ!! و آن گردن كلفت هايش را مي گذارد تا چرك هايشان جمع شود (قرآن كريم: ما به كافران مهلت مي دهيم تا بر كفر خويش بيافزايند) و سر سال (يا قيامت، يا هم دنيا و هم قيامت) حسابي با دسته بيل(!) از شرمندگيشان در مي آيد...!!!

برچسب ها : مذهبی-تامل



خدايا با من قهري ...!!!؟؟؟



بنده من نماز شب بخوان كه يازده ركعت است...

خدايا! خستـه ام، نمـي توانم نيمه شب يازده ركعت بخوانم!

بنده من! قبل از خواب اين سه ركعت را بخوان...

خدايا! سه ركعت زياد است!

بنده من! قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان كن و بگو...

خدايا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم مي پرد!

بنده من!همان جا كه دراز كشيده اي تيمم كن و بگو يا الله

خدايا!هوا سرد است و نمـي توانم دستانم را از زير پتو بيرون بياورم!

بنده من! در دلت بگو يا الله، ما نماز شب برايت حساب مي كنيم...
بنده اعتنايي نمي كند و مـي خوابد...

ملائكه من! ببينيد من اين قدر ساده گرفته ام، اما بنده ي من خوابيده است. چيزي به اذان صبح نمانده است، او را بيدار كنيد، دلم برايش تنگ شده است،امشب با من حرف نزده است...

خداوندا! دو بار او را بيدار كرديم، اما باز هم خوابيد...

ملائكه من! در گوشش بگوييد پروردگارت، منتظر توست...

پروردگارا! باز هم بيدار نمـي شود!

اذان صبح را مـي گويند، هنگام طلوع آفتاب است...

اي بنده! بيدار شو، نماز صبحت قضا مـي شود...

خورشيد از مشرق سر برمـي آورد. خداوند رويش را برمـي گرداند.

ملائكه من! آيا حق ندارم كه با اين بنده قهر كنم؟

واي نه ... !

خداي مهربونم..... با منم قهري.....؟؟!

ولي بازهم خدا من رو مي بخشد .

و باز هم ...
برچسب ها : مذهبی-خدا
شايد اگر انسانيت مارك دار بود خيلي از آدمها به تن ميكردند....!
برچسب ها : تامل
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 20117
تعداد نوشته ها : 14
تعداد نظرات : 3
Rss